اصلاحات و اصلاح طلبی از دیدگاه قرآن کریم (2)

پدیدآورخلیل منصوری

نشریهروزنامه کیهان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 3417 بازدید
اصلاحات و اصلاح طلبی از دیدگاه قرآن کریم (2)

خليل منصوري

اشاره:

مفهوم اصلاح طلبي، حوزه معنايي اصلاحات و اصلاح گري درقرآن، اهميت و ضرورت اصلاح گري و مهمترين حوزه هاي اصلاحات، از محورهايي بود كه درنخستين بخش از اين مقاله از نظر خوانندگان عزيز گذشت در دومين و آخرين بخش، اقسام اصلاحات، عوامل و ابزارهاي اساسي اصلاحات و بالمآل روشهاي اصلاح را مورد بررسي قرارمي دهيم. با همه آن را مي خوانيم.

اقسام اصلاحات

قرآن اصلاحات را درحوزه هاي زيرشناسايي وپي گير است.
اصلاح امور خانواده: خانواده كوچك ترين و هسته مركزي تشكيل اجتماعات انساني است. هرگونه تغيير و دگرگوني دراين هسته، پيامدها وآثار مثبت و منفي در سطوح فردي و جمعي به جا مي گذارد. پس بهبود بخشي در امور مربوط به خانواده تأثيري فراوان دربهبود بخشي فرد و جامعه خواهد داشت؛ زيرا بنيان و فضاي اصلاح گري فرد در درون خانواده تحقق مي يابد و بي گمان خانواده اي كه از كجروي دور و يا با اصلاحات متحول شود جامعه نيز از آن كجروي اصلاح خواهد شد. قرآن كريم اهتمام ويژه اي به اين بنياد داشته و فرمان ها، دستورها و آموزه هاي زيادي را در همسويي با وظيفه مهم خانواده و ايجاد تعادل و پرهيز از كجروي و ناهنجاري تشريع كرده است. قرآن تأكيد مي كند كه زن و شوهر بايد در اصلاح و حقوق كانون خانواده كوشا باشند به حلم و آشتي كه از مباني تشكيل خانواده اي آرام است رو آورند. (4:128) و در موردي ديگر بر اين نكته تأكيد مي ورزد كه اگر اختلافي پديد آمد با توفيق الهي و با انتخاب حكم و داوري از شوهر و از زن درصدد زدودن اختلاف برآيند و فضاي خانه را آرام نمايند. (4:35) در آيات ديگر، اموري را براي اصلاح مشكلات زن و شوهر سفارش مي دهد مانند ايام عده كه مي تواند فرصتي مناسب، براي اصلاح اختلاف ميان زن و شوهر باشد و موعظه، ترك همخوابي و تنبيه نيز مي تواند از راه هاي اصلاح ميان زن و شوهر باشد. كه از آيه 34 سوره نساء اين نكته استفاده مي شود.
از جمله امور اصلاحي در خانواده، بهبود بخشيدن به اختلافاتي كه ميان زن و شوهر بوجود مي آيد مي باشد كه موجب آمرزش الهي مي شود. (4:129)
اصلاح امور اجتماعي: در اصطلاح قرآني، «اصلاحات اجتماعي» به كوشش براي تحقق آموزه ها و دستورهاي اجتماعي اسلام اطلاق مي شود و «مصلح» به كسي گفته مي شود كه در راه تحقق شريعت الهي بكوشد؛ از اين رو، پيامبران در قرآن مصلح ناميده شده اند. (20) يكي از وظايف پيامبران به عنوان مصلحان توجه به اصلاح امور اجتماعي جوامع بشري است. با اين پيش فرض است كه مي بينيم آياتي كه تأكيد به اصلاح امور اجتماعي مي نمايد بسيارند؛ زيرا اصلاح امور اجتماعي از جهات چندي داراي اهميت است. ازجمله مي توان موارد زير را برشمرد: بسترسازي مناسب براي تكامل افراد جامعه، ايجاد امنيت، جلوگيري از عذاب الهي، مقابله با فساد و عدم بروز ناهنجاري هاي اجتماعي. (7:56 و نيز 42:141 و 151 و 153) خداوند بشر را از كشتن مؤمنين و گمراه نمودن آنان و ارتكاب معاصي پس از آن كه خداوند آن قوم را با كتاب و پيامبرانش اصلاح نموده، نهي كرده است (7:56) در علوم سياسي و اجتماعي غرب، حوزه اصلاحات اجتماعي فقط به امور روبنايي است، اما از نظر قرآن، اصلاح گري در امور اجتماعي تنها روبنايي نيست، بلكه قرآن كريم به اصلاحات زيرساختاري تصريح و تأكيد نموده و اصلاحات روبنايي را مبتني بر اصلاحات زيرساختاري مي داند؛ ازجمله اصلاحات زيرساختي، اصلاحات در حوزه انديشه، بينش و نگرش كلان فرد و جامعه به هستي و اهداف زندگي است، بنابراين، تحقق اصلاحات به معناي واقعي را پس از اجراي احكام الهي در حوزه فردي و تقواي الهي دانسته است. (21) زيرا اجراي قوانين الهي در حوزه فردي بستر را براي اصلاح خانواده و جامعه فراهم خواهد ساخت. از اين رو، قرآن پيش از طرح مسأله اصلاح اجتماعي، مسأله تقواي فردي را كه از امور زيربنايي در اصلاحات است، يادآور مي شود(2:224) البته تقوا در مفهوم قرآني آن شامل فردي و اجتماعي است، ولي كاربرد آن در تقواي فردي بيشتر است زيرا تقوا، دعا، صداقت و احسان و عدالت به عنوان مباني اصلاحات در حوزه هاي سياسي و اجتماعي و اقتصادي توجه به اصلاحات دروني و زيرساختاري و زيربنايي خواهد بود.
هرگاه جامعه از چنين بنيه و توان اصلاحي برخوردار شود در حوزه هاي مختلف، اصلاحات به نتيجه خواهد رسيد و در صورت بروز ناهنجاري هاي اجتماعي و سياسي با توجه به زيرساخت ها مشكلات به آساني از پيش روي جامعه برداشته مي شود.
تأملي بر آيات اصلاح ذات البين كه پس از ايمان و نيكي كردن و تقوا آمده، اين مدعا را نيز به اثبات مي رساند. (8:1 و 49:9 و 10) تأكيد بر اصلاح ميان مؤمنان از طريق لزوم مراعات قسط و عدالت كاملاً روشن مي سازد كه اصلاحات مي بايست زيربنايي باشد و در صورتي كه در آيات مربوط به تزكيه دروني و تهذيب نفس كه بيان اصلاحات دروني را به صورتي شفاف روشن مي سازد تأمل و دقت شود به مبناي همه اصلاحات پي خواهيم برد.
اصول اصلاح اجتماعي: برخي از محققان نشانه ها و شروط چندي را براي جامعه صالح ذكر نموده اند: 1) نبايد اضطراب و دغدغه اي در افراد جامعه وجود داشته باشد و هيچ چيز سلامتي آن ها را تهديد نسازد و همه از امنيت برخوردار باشند؛ 2) اعضاي جامعه، امنيت مالي داشته باشند؛ 3) آبرو و حيثيت و كرامت آن ها در جامعه حفظ شود؛ 4) وحدت و همدلي و عواطف متقابل در ميان افراد جامعه وجود داشته باشد؛ 5) حيثيت معنوي اعضاي جامعه حفظ شود. (22)
اصلاحي كه در امور اجتماعي به كار مي رود تقريباً با موارد عدل، قسط و احسان تطبيق مي نمايد و در مصداق مشتركند؛ زيرا اصلاح اجتماعي، تنظيم روابط اجتماعي است به گونه اي كه جامعه در مسير كمال مطلوب و هدف نهايي حركت كند. بنابراين اقامه عدل و قسط در مفهوم گسترده اش با انجام اصلاحات يكي خواهد بود. (16:9). (23)
احسان نيز يكي ديگر از مصاديق حوزه معنايي اصلاح است؛ زيرا اگر فردي در اثر عواملي طبيعي يا غير طبيعي، قادر به اداره زندگي خود باشد كمك به وي به هر شكلي از مصاديق احسان و اصلاح است با آن كه شخص مسئوليتي در قبال فرد ناتوان ازنظر شرعي و قانوني ندارد و اين عمل تنها از روي احسان صورت مي پذيرد و اين عمل از مصاديق اصلاح است از مصاديق عدل نخواهد بود. درحقيقت آياتي كه انسان را دعوت به عدل و قسط و احسان مي نمايد فرمان به اصلاحات را صادر نموده است. (16:9)
اصلاح امور اقتصادي: امروزه اين واژه در دو معنا به كار مي رود: 1) مجموعه اقدام هايي كه براي آزادسازي اقتصاد و خصوصي سازي و كم كردن دامنه دخالت هاي دولت در اقتصاد صورت مي پذيرد؛ 2) مجموعه اقدام هايي كه براي رفع مشكلات اقتصادي چون تورم، بيكاري، كمبود سرمايه گذاري و توزيع نابرابر درآمد و مانند آن انجام مي شود.(24)
مراد از اصلاح اقتصادي در منظر دين، احياي دوباره آموزه هاي اسلام و مبارزه با بدعت ها و انحراف ها در حوزه اقتصاد است. گرچه اين معناي از اصلاحات با معناي دوم رابطه هاي تنگاتنگ دارد، اما در صورتي كه به آموزه هاي دين براي حل مشكلات توجه شود يكي خواهد بود. (25) آيات زيادي اهميت اصلاح اقتصادي را مورد تأكيد قرار مي دهد به گونه اي كه بهبود بخشيدن به امور اقتصادي را از مهم ترين رسالت هاي بعضي از پيامبران الهي پس از دعوت به توحيد برمي شمرد. در آيات بسياري بر اصلاح و ترميم امور اقتصادي با اجراي قسط و عدل و مقابله با فساد اقتصادي تأكيد شده است. (7:85 و نيز 11:84 و 85 و 88؛ و نيز 26:177 و 181 تا 183)
نكته قابل دقت در اصلاح ساختاري اقتصادي اينست كه شكل گيري حركتهاي اجتماعي و رشد و بالندگي جامعه به رشد امور اقتصادي بستگي دارد و عدالت در عرصه اقتصاد برآيندي رو به رشد را در همه زمينه ها فراهم مي سازد.
اگر تك تك افراد جامعه در اجراي عدالت اقتصادي بسيج شوند جامعه از فقر كه بستر آسيب پذيري جامعه در برابر هر نوع بزهكاري و ناهنجاري و كجروي است در امان خواهد بود.

آثار اصلاحات

حركتهاي اصلاحي فردي و جمعي از آثار ارزشمندي دنيوي و اخروي، فردي و اجتماعي برخوردار است. از آثار دنيوي فردي آن مي توان از آمرزش گناهان، (6:54 و نيز4:128 و نيز 2:182) و پذيرش توبه، (2:160 و نيز 42:16) عدم جواز لعن، (2:159 و 160) برخورداري از زحمت الهي، (3:87 و 89 و نيز 4:16 و نيز 5:38) سقوط كيفر (4:16 و نيز 5:38) و سلامت رواني و آرامش روحي (7:35 و نيز 6:48) نام برد؛ و اما از آثار دنيوي اجتماعي آن، نجات از هلاكت، (11:117) هدايت (6:48) و قبول گواهي و شهادت است. (نور: آيه 4 و 5) (26)
البته آنان كه اختلافات مردم را بهبود مي بخشند و ميان ايشان را اصلاح مي كنند از پاداش بزرگ الهي نيز بهره مند خواهند شد.(4:114)

ابزارهاي اساسي اصلاحات

دين مبين اسلام به خاطر اهميت امر اصلاحات، امر به معروف و نهي از منكر را جزو احكام درجه يك قرار داده است و به همين جهت اصلاحات در نظام ديني دائمي بوده و به هيچ وجه تعطيل بردار نخواهد بود. (27)
در فرهنگ ديني اصلاح طلبي و اصلاح گري جزو مفاهيم عامي است كه همه نوع تغييرات و تحولات اجتماعي براساس ساختار ديني را دربر مي گيرد. بنابراين جزيي ترين تغييرات تا برزگترين انقلاب ها و حركت هاي اجتماعي مي تواند از مقوله اصلاحات باشد.
در اين ميان امر به معروف و نهي از منكر از روشن ترين مصاديق و ابزارهاي كارآمد درجهت تحقق اصلاحات دايمي است.
امام حسين(ع) كه قيام خود را يك قيام اصلاحي معرفي مي كند (و نظهر الاصلاح في بلادك) به دو فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر به عنوان مهم ترين مصاديق و ابزارهاي اصلاح و اصلاح طلبي اشاره مي نمايد. با توجه به آن كه معروف و نيز منكر معناي گسترده اي را در بر مي گيرد و اصلاحات در نظام ديني نيز در همه ابعاد فردي، اجتماعي و سياسي و به عنوان يك وظيفه برعهده هر قشر از هر طبقه اي است، برخي از انديشمندان به فراگيري و عموميت و نيز اهميت پديده اصلاح اشاره كرده و معتقدند «اصلاح طلبي يك روحيه اسلامي است، هر مسلماني به حكم اين كه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و دست كم طرفدار اصلاح طلبي است؛ زيرا اصلاح طلبي هم به عنوان يك شأن پيامبري در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهي از منكر است كه از اركان تعليمات اجتماعي اسلام مي باشد. (28)
امر به معروف و نهي از منكر در جايي معنا مي دهد كه معروفي ترك و منكري انجام پذيرفته باشد، با اين حال چنين جامعه اي از مسير سعادت منحرف خواهد شد و فساد فردي با ترك وظائف پديد خواهد آمد و در نتيجه جامعه هم از مسير اصلي خود منحرف شده و به فساد روي خواهد آورد. در اين صورت است كه انجام اين دو فريضه براي اصلاح سازماندهي امور و هدايت جامعه مؤثر و لازم خواهد بود.
از اين رو، رابطه ميان اين دو فريضه با اصلاح با اندك تأملي روشن خواهد شد؛ زيرا در صورت ترك اين فريضه، فساد بر جامعه چيره خواهد گشت و اشرار بر مردم و جامعه مسلط خواهند شد و هر ظلمي را در جامعه روا خواهند دانست و لذا قرآن كريم در آيه 110 سوره آل عمران بهترين امت را كساني مي داند كه براي امر به معروف و نهي از منكر كه يك وظيفه اصلاحي است خروج مي كنند و جامعه را به سعادت فرا مي خوانند. «كنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر».
از مجموع آيات كه واژه اصلاح و افساد در آن بكار برده شده به روشني استفاده مي شود كه قرآن هر حكمي را كه درباره اصلاح مطرح نموده به عنوان معروف تلقي مي نمايد و هر چيزي را كه به عنوان فساد معرفي مي كند از مصاديق منكر مي داند. مانند آياتي كه كفر، نفاق، غرور، طغيان، اسراف و هر گناهي را كه منكر است از مصاديق فساد و آياتي كه جهاد، موعظه، تقوا، ايمان، گذشت و الفت را كه نمونه هايي از معروفند از مصاديق اصلاح مي داند.
پس در روش اصلاح گري به شكل عمومي بايد به سلاح ارشاد و موعظه و توصيه دست يازيد و با حوصله اي مناسب به معضلات و مشكلات آناني كه به سمت فساد روي آوردند رسيدگي نمود. از اين رو، تلاش براي اصلاح جامعه و نهي از منكر وظيفه و مسئوليتي است برعهده همگان كه هركدام بايد اداي وظيفه نمايند و فقط عذر آنان كه در جوامع فسادپيشه، نهي از منكر نمودند در نزد خداي متعال پذيرفته است.(29) زيرا امر به معروف و نهي از منكر را پيامبران و مصلحان است و واجبي است كه به واسطه آن واجبات ديگر اقامه مي شود.
استاد مطهري در اين باره مي فرمايد: اصلاح طلبي يك روحيه اسلامي است. هر مسلماني به حكم اين كه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و دست كم هوادار اصلاح طلبي است؛ زيرا اصلاح طلبي هم به عنوان يك شأن پيامبري در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهي از منكر است كه از اركان آموزه ها و تعليمات اجتماعي اسلامي است. (30)

عوامل و موانع اصلاحات

قرآن براي اصلاحات، عوامل و زمينه هاي چندي را بيان داشته است كه در اين جا به برخي از آنان اشاره مي شود: ايمان،(8:1) تقوا،(7:35 و نيز 33:70) توبه،(2:160 و نيز5:39 و نيز 4:16) صداقت، (33:70) دعا (46:15 و 16) تنبيه، (4:16) پند و موعظه (4:16 و نيز 6:48)
نماز نيز از ديگر عوامل است، چون شرط اساسي براي وصول به اصلاح واقعي، نماز و برقراري رابطه با خداست و آنان كه به اين وسيله تمسك نكنند از اصلاح حقيقي بي بهره اند، بلكه نماز وسيله اي براي اصلاح جامعه مي باشد(31) اين حقيقت را آيه 170 اعراف به وضوح روشن مي سازد.
پس از عوامل مذكور مي توان به عمل صالح به عنوان مهم ترين عامل اشاره كرد. عمل صالح كه عمل بي عيب و نقص، اصلاح شده، پاك، براساس تقوا، پسنديده و شايسته، كار پرسود و فايده براي مؤمنان و جامعه و فرد در تمام زمينه ها، و لايق و درخور عرضه به پيشگاه الهي است، بايد همراه با ايمان باشد؛ زيرا ايمان به خدا به عمل صالح جهت مي دهد و مصلحان را هدايت مي كند.(10:9)
نتيجه اي كه از مجموع آيات درباره «عمل صالح» به دست مي آيد اينست كه منظور از اصلاحات قرآني، تنها كار خوب كه از هركس و با هر انگيزه و باوري صادر شود نيست. به تعبير ديگر، كاري نيست كه تنها «حسن فعلي» داشته باشد، بلكه بايد از «حسن فاعلي» برخوردار باشد كه با ايمان به خدا انگيزه الهي تحقق خواهد پذيرفت. از اين رو، عمل صالح در قرآن كريم همواره كنار ايمان آمده است.(103:3)
از نكته هاي برجسته اي كه قرآن كريم در حوزه اصلاح گري بدان مي پردازد مواردي است كه مانع تحقق اصلاح به معناي واقعي است. اين آموزش ها به عنوان راه هاي كاربردي مي تواند در ريشه كن نمودن آن موانع مؤثر باشد. از منظر قرآن هر چيزي كه به زير ساختار فكري و اخلاقي انسان آسيب برساند مي تواند به عنوان آفت بهبود بخشي به حال انسان باشد. مواردي چون كفر، نفاق، غرور كه هر كدام به نوبه خود مانع اصلاح گري در حوزه هاي مختلف است به عنوان بزرگترين عوامل فساد و ضد اصلاح گري شمرده شده است كه نتيجه چنين عواملي طغيان و گناه و اسراف و زياده روي در امور خواهد بود و آدمي را از حد اعتدال خارج خواهد ساخت. از اين رو، بررسي اين موارد بسان عناوين ديگر از نظر قرآن امري ضروري خواهد بود.
.1 كفر: كفر به هر صورت و در هر مرحله اي مانع رشد و شكوفائي استعدادهاي انسان مي گردد و چه بسا بزرگترين حجاب راه براي وصول به مقصد باشد. از اين رو، بزرگ ترين دستاورد تلاش هاي پيامبران الهي زدودن كفر و پذيرش حق مطلق از طرف مردم بوده و اقرار و اعتراف به كلمه حق و توحيد يعني «لااله الا الله» اصيل ترين و مهم ترين عامل براي خلافت و سعادت و رستگاري و اصلاح محسوب مي شود.
اگر اين رذيلت درآدمي ريشه بدواند سير صعود و رشد را در حوزه هاي فكري، اخلاقي و نيز در عمل از انسان مي گيرد و او را به وادي عناد و لجاجت و مخالفت مي كشاند.(2:6 و7)
.2 نفاق: گرچه منافقان، مدعي اصلاح گري اند؛ (2:11) اما قرآن تصريح برفسادگري آنان دارد و خودشان از اين حقيقت غافلند. (2:12) از اين آيه هم چنين به دست مي آيد كه قطعي بودن افسادگري آنان به خاطر ويژگي نفاق گري آنان است؛ زيرا آنان به واسطه اين ويژگي دو گونه برخورد مي كنند و در حقيقت دو شخصيت جدا از هم دارند؛ بدين معني كه در هنگام مواجهه با مؤمنان، ادعاي ايمان مي كنند و در صورتي كه با هم كيشان خود خلوت كنند عقيده ديگري را ابراز مي دارند. (2:14 و 20418)
.3 غرور: از آيه 206 سوره بقره استفاده مي شود كه غرور، انسان را به فساد مي كشاند و جلوي رشد و بالندگي را مي گيرد گرچه ريشه اين غرور در آيه نفاق دانسته شد با اين حال چنين صفتي مانع هر نوع اصلاحي خواهد بود.
.4 گناه: گناه كه نوعي قانون شكني در برابر شريعت الهي و نيز برخلاف طبيعت انساني است از موانع اصلاح مي باشد كه به مقتضاي طبيعت و قانون الهي است.(روم: 41) از اين رو، هر گناهي در برابر اصلاح قرار خواهد گرفت و به نوعي به انسان آسيب خواهد رساند و ضايعه اي را در انسان پديد خواهد آورد. جمله: «بما كسبت ايدي الناس» اشاره به گناهاني است كه انسان مرتكب مي شود و باعث فساد و انحراف فراگير خواهد گرديد. امور ديگر از جمله طغيان و اسراف نيز از موانع اصلاح گري شمرده مي شود. (5:64؛ و نيز شعرا: 151 و 152)
از جمله امور اصلاحي كه در قرآن زياد از آن سخن به ميان آمده اصلاح گناه و گناهكار مي باشد مانند اصلاح دزد كه خداوند دزدان را به آن ترغيب و تشويق نمود كه با توبه و اصلاح خويش، خود را شستشو دهند؛ (5:38) و اصلاح فاسقان (24:4) كه با توبه به عنوان يكي از راه هاي اصلاح فسق مي باشد.

روش هاي اصلاح

يكي از شاخصه هاي قرآن كريم ارايه راهكارهاي كاربردي در هر زمينه اي است كه مربوط به هدايت انسان مي باشد. بنابراين تنها به طرح بحث بدون نتيجه بسنده نكرده و درصدد ارايه راهكار نيز برمي آيد؛ از اين رو، در امر اصلاح گري ضمن مباحثي از قبيل ضرورت و اهميت، زمينه ها و موانع اصلاح گري به روش هاي اصلاح نيز اشارتي دارد.
.1 استفاده از عواطف: بهره گيري از عواطف و احساسات انساني از روش هايي است كه در حوزه روان شناسي و مباحث تربيتي براي جلب و جذب افراد به كار مي رود؛ زيرا نيروي عاطفه، كه منشأ ديگر خواهي در انسان است، باعث بروز و ظهور اعتماد نسبت به طرف مقابل بوده و خود عاملي براي برقراري ارتباطي قوي و محكم خواهد گرديد و اين سبب مي شود كه شخص بتواند به راحتي با او برخورد و ارتباط برقرار نمايد و درصدد اصلاح او برآيد.
قرآن براي تحريك اين حس، از واژه برادري نسبت به مومنان براي موفقيت در حوزه اصلاح گري بهره مي جويد. (49:10)
.2 پذيرش داوري: از جمله روش هاي اصلاحي در خصوص مسائل اجتماعي و خانوادگي گزينش داوري كارآزموده و مورد پذيرش طرفين دعوي مي باشد. (4:35) گرچه اين روش اصلاحي براي حل اختلاف خانوادگي پيشنهاد شده، اما درواقع مي توان اين روش را تعميم داده و براي رفع اختلافات دو فرد يا دو گروه نيز بكار برد.
.3 تنبيه: تنبيه يكي از روش هاي مهم اصلاحي در نظام تربيتي است كه مورد تاكيد بسياري از مربيان تربيتي قرار گرفته است. تنبيه بسان تشويق براي تربيت فرد و جامعه بسيار موثر و مفيد مي باشد. در همين رابطه مي توان تعزير زنان و مردان زناكار و ناهنجار و جهاد را به عنوان موارد اصلاحي و تنبيهي فردي و جمعي برشمرد. (4:16 و نيز 2:189)
از ديگر روش ها مي توان به تبشير و انذار، (6:48) توسل به كتاب الهي، (7:170) نماز، (7:170) و توبه و تمسك به ريسمان الهي اشاره نمود. (4:146)
.4 نصيحت و روشنگري: با توجه به اهميت شكوفايي استعدادهاي سرشار آدميان، نصيحت و ارشاد و راهنمايي و موعظه مهمترين تاثير و نقش را در بالندگي آن استعدادها دارد كه مهمترين سلاح انبياي الهي در شيوه جذب افراد به مسير حق بوده است. قرآن پيامبران را انذاردهنده و ناصح معرفي مي نمايد. (2:213 و نيز 6:12)
بدون ترديد اين شيوه بايد همراه با ملايمت و نرمي باشد اگرچه براي هدايت سخت ترين دشمن دين خدا به كار رود، همان گونه كه از روش برخورد حضرت موسي نسبت به فرعون به روشني به دست مي آيد. (20:44)
.5 مجادله: با شيوه مجادله و مناظرات علمي و جوابهاي قاطع و عقل پسند مي توان براي روشنگري افكار و ارائه راه هاي صحيح اقدام نمود و به اين شيوه مي توان به طرف مقابل فهماند كه فكر و عملش خلاف بوده و بايد براي بهبودي آن چاره انديشي نمايد. اتخاذ چنين روشي براي نفوذ در دل ها تاثير بسزايي برجاي مي گذارد لذا قرآن بر اين روش تاكيد مي ورزد. (16:125)
.6 برخورد عملي: گاهي براي اصلاح بايد از قوه قهريه و غلظت و شدت بهره گرفت. البته اين روش بيشتر در اصلاح امور سياسي و اقتصادي و معضلات اجتماعي نتيجه مي دهد. زيرا در صورتي كه عده اي از خواص و نخبگان و برجستگان جامعه بي عدالتي كنند و حقوق و مصالح عمومي و... را پايمال نمايند و صلاح عمومي جامعه را به خطر اندازند. براي چنين افرادي جا براي موعظه و پند و ارشاد باقي نمي ماند.

نقش توكل در حوزه اصلاح گري

از جمله نكته هايي كه براي يك مصلح در امر اصلاح از اهميت ويژه برخوردار است اتكاء و توكل به پروردگار متعال است. لذا حضرت شعيب (ع) كه به عنوان يك مصلح اجتماعي درصدد درمان و بهبود بخشيدن به نابساماني هاي جامعه خود بوده با قومش به مشورت مي نشيند و بعد از آن كه دلسوزي خود را نسبت به هدايت و سعادت آنها اعلام مي دارد و اعتماد قومش را از جهت راستگويي جلب مي نمايد و به اصلاحات به قدر توان خود اشاره مي كند در نهايت به توكل و اتكاي الهي كه توفيق چنين بستر مهمي را در فضاي درون خود انسان فراهم مي سازد اشاره مي نمايد و مي گويد همه امورم را به خدايم وامي گذارم؛ زيرا او مورد وثوق و اعتمادم مي باشد.
در آيات 177 و 181 و 182 و 183 سوره شعراء، و نيز آيات 84 و 87 و 88 سوره هود به مجموعه اين نكات اشاره شده است. از اين رو، براي هر مصلحي توكل به حق كه توفيق امر اصلاح گري را در انسان پديد مي آورد امري ضروري خواهد بود. نكته ديگري كه از اين آيه به دست مي آيد صالح بودن خود مصلح است (32) زيرا اين عبارت كه «بر خدا توكل مي كنم و به او انابه مي نمايم» حكايت از برقراري رابطه محكم ميان حضرت شعيب به عنوان يك مصلح با خداوند متعال دارد، پس به كسي كه ايمان ندارد و معتقد نيست، نمي توان اعتماد نمود و زماني كه مردم، مصلح خود را نشناسند و به او ايمان نداشته باشند نمي توانند همگام با او حركت كنند. (33) و در حركت هاي اصلاحي مشاركت نمايند.
اعتمادسازي در حركت هاي اصلاحي اجتماعي از ضرورت هاي غيرقابل انكار است. اگر كسي درصدد اصلاحات در جامعه است بدون ترديد بايد افراد جامعه را همراه خود بسيج نمايد تا به اهداف خود براي رسيدن به اصلاحات پايدار برسد.

پانوشت ها:

20 و 21- دانشنامه امام علي (ع)، جلد 7، ص 450
22- اخلاق در قرآن، جلد 3، صص 159، 160، 161
23- الميزان، جلد 12، ص 330
24 و 25- دانشنامه امام علي، ج 7، ص 453
26- فرهنگ قرآن، جلد 3، ص 142
27- نك: فصلنامه انديشه حوزه، شماره 28، ويژه اصلاحات ص 189
28- نهضت هاي اسلامي در صدساله اخير، مرتضي مطهري، ص 7
29- تفسير راهنما، ج 1، ص 312، نمونه: ج7، صص 130 و 131
30- مطهري، نهضت هاي اسلامي در صدساله اخير، ص 7
31- تفسير نور، جلد 4، صص 226 و 227
32- همان، جلد 5، ص 363
33- فصلنامه انديشه حوزه، شماره 28، ص 49
لینک به کیهان:http://www.kayhannews.ir/840324/6.htm

مقالات مشابه

اصلاح و افساد در آموزه های قرآنی

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهحمید محمدقاسمی

اصلاح و انقلاب در آموزه های قرآنی

نام نشریهعلوم سیاسی

نام نویسندهسیدمرتضی هزاوه‏ای

اصلاحات از منظر قرآن کریم

نام نشریهاندیشه حوزه

نام نویسندهرضا حق پناه

درآمدی بر اصلاحات اجتماعی در قرآن

نام نشریهنامه جامعه

نام نویسندهشیوا فتح‌الله‌زاده

اصلاح گران در آموزه های قرآنی

نام نویسندهمحمدعلی حاتمی

بازگشت به قرآن و نهضت‌هاي اصلاحي جهان اسلام

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

اصلاح و احياء در فرهنگ اسلامى

نام نویسندهمحمدصادق مزینانی

اصلاحات حسينى در پرتو كلام

نام نشریهپاسدار اسلام

نام نویسندهعبدالکریم پارسانیا